آقا جاتون خالی ماه پیش اولین جلسه نشریه بود. خیلی ها اومده بودن؛از دانشجوهای ۷۹ بگیر تا بچه های اون رشته جدیده (که فکر میکنن همه دانشگاه الان نشستن ببینن اینا چیکار میکنن؛حالا باز خوبه روز اول بچه های ما بهشون فهموندن که....)خلاصه منم که حسابی جو مدیریت گرفته بودم؛البته باز من خوب بودم مهدی که فکر میکرد ژان مولاتیه هست و سردبیر مجله...ولش کن...بی خیال.
خلاصه اولش من اومدم یکم حرف زدم و به همه فهموندم که چه مدیر لایقی هستم و حقمو خوردن.
راستی یادم رفت از امین بگم که حسابی خودشو گرفته بود؛ وقتی من حرفام تموم شد و اومدم بشینم دستی به سرم کشید و گفت: چطوری پسرم...!!!
در آخر هم که علی (مسیول آگهی ها) اومد و یه جوری حرف زد که همه گریشون گرفت..!!!
دو تا از این بچه های ۸۲ که دست کردن نفری ۲۰۰ تومن بدن واسه کمک به نشریه!!
خلاصه اینکه نشریمون اولین جلسشو بر گزار کرد؛ به کوری چشم حسودان!!!
بچه خط