ایستادن بی جا مانع کسب است حتی شما دوست عزیز!

تا اطلاع ثانوی تعطیل است!
به علت فوت خودم تعطیل است
توضیح:
تا روشن شدن تکلیفم با دنیا کلاغ پر و خودم تعطیل!

آرشیو

    لطفاً تکرار کنید!

        

_الو؟

_بله

_سلام

_بله

_ببخشید... روابط عمومی دانشگاه آزاد؟

_بله

_یک انتقاد داشتم.

_بله

_این چه سرویس هایی ست گذاشته اید؟ ظرفیت حمل ندارند، شلوغ بازاری شده ، بعضی از این راننده ها هم این قدر تند می رانند که بی تربیتی میشه! آدم احتیاج به توالت پیدا می کند!

_بله

_کلاس ها سر وقت تشکیل نمی شوند،مثلاً همین استاد... هر جلسه نیم ساعت همه را علاف می کند! کسی هم نیست به آقا بگوید بالای چشمت ابروست؟

_بله

_از وقتی 4000 دانشجوی جدید گرفته اید اوضاع شیر تو شیر شده! همین درس ... 22 نفر دانشجوی  x-largeرا به صورت mp3 چپانده اید توی یک کلاس 3*4 ، خفه شدیم!

_بله

_دانشجو ها راضی نیستند!

_بله

_در پایان می خواستم از اضافه کردن هویج پلو با ترشی به برنامه غذایی سلف تشکر کنم!

_اجازه بدهید.... لطفاً این قسمت آخر را تکرار کنید تا صدایتان را ضبط کنم!!! روابط عمومی دانشگاه آزاد بفرمایید.....!
               آرشیو نشریه شماره ۳ کلاغ پر

عاشقانه

        عشق؟


                          کاریکاتوریست: ابولفضل محترمی
فرهاد و شیرین، ویس و رامین، لیلی و مجنون و...آیا اینها همه اش قصه است؟ اصلا این عشق چه جنسیه؟ فرقش با دوست داشتن چیه؟ مرتبه کدومشون بالاتره؟ چیزی به نام عشق وجود داره؟ وقتی این کلمه رو می شنوی اولین چیزی که به ذهنت می رسه چیه؟ عروسی دختر عمت؟ پسر همسایه؟ بقال سر کوچه؟ هم دانشگاهیت؟ ترانه سیاوش شمس!، رنگ قرمز؟ سیندرلا؟ یک چشم شهلای اشکبار از همونایی که توی دفتر خاطرات دخترای دبیرستانی زیاده؟  تا حالا یه آدم عاشق دیدی؟ یعنی قیافه اش چه جوریه؟ نشونه ای چیزی همراهشه؟ فکر می کنی هر جا بره عشقش رو هم مثل شناسنامه اش همراهش می بره؟ اصلا یه حس رو میشه توصیف کرد؟ چی فکر می کنی یعنی اگر تجربه اش نکنی چیزی رو از دست دادی؟ پشت پرده چه خبره؟ چرا قضیه اینقدر جذابه که موضوع شونصد هزار تا از فیلمهای تاریخ سینما میشه؟ فکر می کنی توی چه مایه هایی باشه؟ رمانتیک؟ تراژدی؟ درام؟ ملودرام؟ کمدی؟ کمدی رمانتیک؟ سیاه؟ آخره قصه های عاشقانه چه جوری تموم میشه؟ مرگ یا ازدواج؟ عشق کجا معنی پیدا می کنه؟ وصال یا هجران؟ فکر می کنی اگه لیلی و مجنون همون اول با هم ازدواج می کردند آخره داستان بازهم همین بود؟

 فکر می کنی سهراب درست میگه؟

همیشه فاصله ای هست /و وصل ممکن نیست

یعنی اینقدر مفهوم بزرگیه؟( ماهی و دریا؟)

دچار یعنی عاشق/ و فکر کن که چه تنهاست/ اگر که ماهی دریا دچارآبی بیکران باشد

فکر می کنی ذات عشق چیه؟ ( غم یا شادی شاید هم هردو مثل زندگی؟)

زخم های من همه از عشق است/ فروغ فرخزاد

باید بری دنبالش یا خودش بهت سر میزنه؟

چرا صدایم کردی؟/ چرا؟/ سراسیمه و مشتاق سی سال در انتظار تو نشستم و نیامدی/ حسین پناهی(برگرفته از کتاب من و نازی)

فکر می کنی زمانه امروز هم جایی برای این حرفهاهست؟ توی دنیایی که چشم های همه دروغ می گوید و هر روز از زبان همه این حرفها را میشنویم! درست مثل ضبط صوت!، کسانی که سر راهمون قرار می گیرن چی؟ یعنی این همون زندگی که شایسته تو هست؟ یعنی یه روز می گی یا می شنوی عاشقتم؟ بعد از مدتی یکی در موضع ضعف قرار می گیره و دوباره و دوباره و دوباره، میری دنبال یه تجربه تازه! و یا تا آخر عمر به هم عادت می کنید! زمانه ما رو به این روز انداخته یا خودمون مقصریم؟

چگونه می شود به کسی که می رود اینسان صبور، سنگین، سرگردان فرمان ایست داد؟/.../ آنها تمام ساده لوحی یک قلب را با خود به قصر قصه ها بردند/.../ خطوط را رها خواهم کرد و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد و از میان شکل های هندسی محدود به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد/ فروغ فروخزاد

نظر تو چیه؟(چیزی به من یاد بده) کلاغ پر