اون یکی نشریه( کی بود؟ کی بود؟من..!!)

از قراری که دیگه دانشگاه داره می تعطیله این جور که به نظر میاد دیگه ما نشریه نمیدیم و همه باید تو کفش بمونید تا بعد از تابستون ولی نگران نباشید گریه هم نکنید به جاش این وبلاگ به طرز خفن و فعال به کاره خودش ادامه میده و نمیذاره زیاد تو کف بمونید و غصه بخورید!!!
امروز می خوایم ذکر خیر یکی از نشریات رو بکنیم که نمی خوام بگم نشریه کی بود ؟کی بود؟ من ...!!که سعی میکنن مطالبشون طنز باشه ولی من فکر می کنم بهتره به جای طنز نوشتن برن از این مطالب تو فیلم هندی استفاده کنن بهتره  بعدشم با در آمده هنگفتش برن خروس قندی بخرن!!!

از دست اندر کاران این نشریه هم  چیزی نگم بهتره!
چون مدیر مسئولشون که می گن ترم آخره و هی هر ترم ۲ــ۳ واحد  بیشتر نمیگیره تا بتونه همچنان هدایت این نشریه رو در دانشگاه داشته باشه هر چه هم بهش بگن دست بردار از این کار بابا دیگه ضایع شدن تا چه حد ول کن نیست که نیست اما واقا جای تحسین داره که تمامه کوششون رو گذاشتن تا آخرش ۳۰۰۰ نسخه نشریهء۵۰ صفحه ای رو دستشون باد کنه ! ولی بازم اینم خودش هنریه!!!
 از این آفرینش های هنریشم که نگو که ما که نه آفرینشی دیدیم نه هنری که واقا جای تحسین داره  واسه ء مدیر این آفرینش ها که من فکر کنم به جای این مطالب طنز و آفرینش هاشون از آگهی های ترحیم و تسلیت استفاده کنه احتمال موفقیتشون بیشتر میشه!!!
تازه صفحات آخر هم که در زمینه ء جفنگیات کم میارن فال گیر میشن انگار این فاگیرا هستن که یه دفعه تو خیابون میپرن جلو ء آدم میگن:۱۰۰ تومن بده فالت بگیروم ننه!!!شما هم میتونید ۱۰۰تومن بدید فالتون رو بگیرن
!
به هر حال هر کی یه استعدادی داره یکی در زمینه ء فال گرفتن ، یکی تو جفنگیات ، یکی تو حزیون گفتن!!!
حالا این افراده هنرمند و با استعداد همه با هم تو یه نشریه جمع شدن و خلاصه تا اونجا که می تونن سعی می کنن کسی رو نخندونن که این باز خودش استعداد می خواد که نصیب هر کسی نمیشه
!!!
هی هم هر روز میان میگن فلانی از کلاغ پر اومده کی بود کی بود فلان شخص رو ما کشوندیم تو کی بود کی بود ، نه بابا دلتون خوش نباشه مگه بچه های ما گوش درازن( بلا نسبت) که بیان نشریه ء شما؟؟؟
اگه خیلی تو کفین آدم نخودی زیاد داریم براتون با پست پیشتاز میفرستیم!

حالا از وبلاگشون نگو که معلوم نیست چی هست وبلاگ یا گلاب به روتون دستشویی عمومی!!!
حالا چه ربطی  داره به سی تا که به این نام گذاشتن اونم مثل آفرینش های هنریشون و مطلب نوشتنشونه!!!حالا این وبلاگشون بازدید کننده که نداره مگه خودشون برن توش به جای نظر چند تا جوک بنویسن توش که آدم جوک ها رو که می خونه دلش می سوزه واسه اینا که یه سکه ۵ تومنی براشون بندازه تو صندوق صدقه!!!
 حالا جالب اینکه من منبع مطالبشون رو هم یافتم این چیزی بود که تو وبلاگشون زدن که تبلیغ وبلاگشون رو میکنه تازه نشون میده منبع مطالبشون از کجاست
!!!


 
 خلاصه اینم گزارشی مختصر و مفید  از اون یکی نشریه ، در آخر هم توجه شما بینندگان عزیز رو جلب می کنم به یه قطعه موسیقی که از طرف فردی است که انگار وضعیت طبیعی نداشته ولی برای ما این قطعه موسیقی رو فرستاده!!!(دمش گرم سنگه تموم گذاشته!!!!!)ولی به نظر میاد از قوم و خویش های سهراب سپهری هست چون طبع شعرش و ذوقش که مثل اونه!!!حالا معلوم نیست شایدم خود سهراب هست!

گردی نیشت!
دودی نیشت!
مینشینم لب ژو!
من دماغم چقدر می خارد!
و ندارم حالی ،
که بخارانمش!
ژیر لب می گویم:
شیگال(سیگار) من پش کو؟
و چرا این بافور،
اینقدر شنگین اشت؟
و چرا مدیر این یکی نشریه ،
نزند توی شر اون یکی نشریه(کی بود؟ کی بود؟...!!)!!!
و ۲ مشقال حشیش ،
چند شباحی ما را کافی است!
در هوا باید رفت.

***
پاشبانی ژ سر کوچه ء پائینی ما ،
نفله ای را دارد
با خودش می آرد!
به گمانم باز هم
یک کی بود کی بودیشت!
اما انگار که او یک آشناشت!
وای انگار که او داش عژیژ(عزیز) است!
دشتبندی دارد او در دست!

***
چیز هایی میدانم
مشلا می دانم من که عژیژ
میدهد بش رشوه
به کلاغ های کلاغ پر
غافل از آنکه کلاغ ها خفنند!
پاشبان نزدیک است
نتوانم که خورم جم به جلو !
لیک لحظات دگر
می شوم شنگول ولو!
می کنم من پرواژ
میروم پیش جنیفر لوپژ
یه کلاغ پر دستم
از چشمان لوپژ می خوانم
که به دنبال کلاغ پر من اشت
غافل از آنکه من خودم این کارم
نشریمو بر میدارم
با تمام شرعتم در میرم
آه این جنیفر که هنوز
به دنبال نشریه ء من است
و  صدایی ژ دم در مرا به خود می آرد
می روم بالاتر، تا دم در
به گمانم پاسبانیست
جنیفر در رو که ما لو رفتیم!

***
چند ساعت بعد
من به همراه عزیز
و ۲ مشقال حشیش
وچند هژاری رشوه در دشت عزیز
به همراه پلیش!
میروم سوی شتاد
آخ شرکار بایشت
کت من باژ افتاد!

                                                             سیخ سیخ السلطنه

 

 

استفاده از افراده اهل فن برای مراقبت از جلسات و...

آقا تو این دانشگاه چه خبره !
 سره جلسه ++C تو سالن مهندسی بودیم هنوز جلسه شروع نشده بود که یه دفعه یکی از مراقب های جلسه(همون آقا سیبیلو ء) جو گرفتش و فریاد بر آورد: آی نفس کش! پرید به اولین نفری که دمه دستش بود و اومده بود مثلا امتحان بده ، زد زیره کوله پسره و خلاصه بعد از اینکه حسابی سر شاخ شدن با هم آقای مراقب(۲بندهء سفید) یه دفعه از فرصت استفاده کرد و یه خمه پسر(۲ بندهء قهوه ای) رو گرفتو بلندش کرد و کوبیدش زمین( که آدمو یاده فنی میندازه که مرحوم شادروان تختی به هاکلبروتوف تو روسیه زد) و ۳ امتیاز از طرفه اون یکی مراقب بهش داده شد بعد باز  ۲ بندهء سفید دست بردار نبود و فقط به دنباله فتحه این جام بود و  ۲ بندهء قهوه ای رو گرفت و برد رو پل که ۴ امتیازه دیگه بهش داده شد از طرفه حضار و بعد هم ۲ کشتی گیر (آقای مراقب و دانشجو ء) از تشک مسابقه (سالنه امتحان) خارج شدن ، منم تا چند روز با خودم فکر میکردم که یه آدمه عادی نمی تونه تو سالنه امتحانات یه همچین فنی بزنه و در آخر هم پی بردم که این یه آدمه عادی نیست !!!
خلاصه از این سالنه امتحانات چه استفاده هایی که نمیشه ! ولی واقا جای تحسین داره که مسئولین هم خوب میدونن باید با دانشجو چگونه برخورد کنن هم از کلیه ء امکانات به نحوه احسنت استفاده میکنن حتی در زمینه ء کشتی و ورزشهای رزمی! و تربیته همچین آدمهای کشتی گیر و رزمی کاری برای مراقبت از جلسه! به هر حال دانشگاه ما در زمینهء‌ورزشهای رزمی هم قدمی برداشته و این خودش قدمی هست در زمینهء پیشرفت!!!!!!!!!!!!
بگذریم !
حالا تو این هیری ویری صاحب امتیازومدیر مسئوله اون یکی نشریه که نمی خوام بگم: کی بود؟کی بود؟...!!به بچه های کلاغ پر پیشنهادهای کلان میده واسه خریده بچه های کلاغ پر  به هر کدوم از بچه های کلاغ پر برن اون طرفی بشن فلان تومن میده!!!انگار کفگیرشون خورده به تهه دیگ! ولی شتر در خواب بیند ...!ولی نه دلتون رو نمیشکونیم ما همیشه افراده نخودی داریم واسه ء این جور مواقع و اینجور نشریه ها،حالا قراره بفرستیمشون براتون،بیان باهاتون قرارداد ببندن!!! اتفاقا اونها هم مثله بچه های خودتون از این با استعدادان نشریتون با اینا دیگه کامل میشه!
تازه اینا که نمی خوام بگم: کی بود؟ کی بود؟...!! جدیدا دیگه خیلی فعال و با استعداد شدن  صبر میکنن نشریه ء کلاغ پر بیاد بیرون بعد کاریکاتور هارو با مطالبش رو بر میدارن  می زنن تو صفحه های رنگی بالاشم اسمه نشریشونو میزنن و میدن بیرون !بعد میگن ما کی کپی کردیم؟!!!خوب البته راستم میگن بیچاره ها کجا کپ زدن؟؟؟!!!شما به اینا میگید کپی؟؟؟!!!
به هر حال وقتی همه ء استعدادهایه درخشان تو یه نشریه جمع بشن بهتر از این نمیشه!!!
خلاصه اونا هم وجودشون از کلاغ پر هست و بس.
کلاغ پر محبوبه قلبها،کلاغ پر همیشه در اوج. 
شیر کلاغ پر
در آخر کار به یه نکته اشاره می خوام بکنم!
از قراری که طی چند اعلامیه به همراه داشتنه کارت دانشجویی و رعایت شئونات اسلامی و پوشیدن لباس های مناسب و رعایت کامل حجاب در دانشگاه اجباری شده از کلیه ء بازدیدکنندگان عزیز تقاضا داریم در هنگامه ورود به وبلاگ کارت دانشجوئی خود را به همراه داشته باشند و از هر گونه روابطه ضد شئونات اسلامی در این وبلاگ بپرهیزند و در هنگامه ورود به وبلاگ با پوشش کامل و رعایت کامل حجاب وارد بشوند و در غیره این صورت کارتتون توقیف و به کمیته ء انظباطی معرفی خواهید شد!!!
پیشاپیش از همکاری شما کمال تشکر را داریم!

                                        
         
                                               سیخ سیخ السلطنه