دو چشم تو شعر و نگاهت غزل / چرا خط خطیش می کنی با ریمل!
در مدرسه
در مدرسه از نشاطمان کم کردند/ از فرصت ارتباطمان کم کردند
هر وقت به هم عشق تعارف کردیم/ از نمره انضباطمان کم کردند!
دلگیر مشو
خورشید اگر گرم تماشای تو نیست/دلگیر مشو ز پشت کوه آمده است!
. . .
چمن با عطر شب بو چند نقطه/کبوتر با پرستو چند نقطه
فتادم در خم زلف سیاهت/شدم صید کمند همچو ماهت
ولی بعداً ندیدم تار مویی / برای دلخوشی زیر کلاهت!
در سوم مرحوم که خرما خوردیم /در هفتم او پنیر و حلوا خوردیم
در چله او چه برف سختی آمد / تا عصر سر مزار سرما خوردیم
از راه رسید روز بعدش خود او/گفتا چه خبر شده است؟ ما جا خوردیم!