کلاغ پر و هالیوود!!!

 اقا گفته باشم تا دیر نشده برین از این کلاغ پری ها تند تند امضاو فیلم و عکس و کلیپ و ... بگیرید که بعدن دیگه باید وقت بگیریدا تازه اونم شاید ، بجنبید که بعدا حسرته روزهای رفته رو می خورید بدااااااااااااااااااااااااااااااااااا !
 این بچه های کلاغ پر هم واقا اعجوبه هایی هستند!دیگه اینقدر پیش رفتن دیگه حالا یواش یواش دارن پا میذارن جای هنرپیشه های هالیوود!خیلی خفننننننننننننننننننن
اقا نبودین که ببینین چه خبره چند روز پیش جمع شده بودن همشون که یه فیلمه مافیاییه خفن بسازن خلاصه ما هم که فضوله همه جا هستیم رفتیم ببینیم چه خبره آقا رفتیم دیدیم بابا خیلی اوضاع خفنهههههههههههه.
۲۰۰ تا ماشینه خفن و از این دوربین دیجیتال از اون خفناش آوردن یه مشت آدم های عجیب غریب هم وایستادن با یه تیپهای فشن همشون هم با کراوات و عینک آفتابی کت و شلوار،هیچ کی هم تحویل نمی گیره .
ما که اولش فکر کردیم اینارو از خارج وارد کردن واسه بازی تو فیلممون اولش گفتیم دمش گرم بابا چقدر خفن خرج کرده سنگه تموم گذاشته امین با این کارش ، تو همین فکر بودیم داشتم هی چند کلمه انگلیسی سر هم میکردم که بریم با یکی از این بازیگرای خفن که امین از خارج وارد کرده بود حرف بزنم و یه چند تا امضا بگیریم که یه دفعه دیدیم یکیشون مارو صدا کرد یه چیزی گفت با لهجه تربتی تو این حس بودیم دیدیم یکی اومد اولش فکر کردیم آرنولد اومده ما هم جو گرفتمون گفتیم: hello که آقای ارنولد هم گفت: سلام مستر!
آقا ما هم کفمون برید که بلاخره تو این همه آدم آرنولد مارو تحویل گرفته خفنااااااااااااا!
خلاصه این آقای آرنولد با یه موتور۱۰۰۰ اومده بود شخصیت اول هم همین آرنولد بود!
ما هم یه کاغذ در آوردیم از همه یه امضا گرفتیم بعد از یه مدتی  خوب نگاه کردیم دیدیم نه بابا اینا بچه های خودمونن بعدش احسان امد همه چیزو توضیح داد واسه ما که نه آرنولده آرنولد بوده نه موتورش موتوره ۱۰۰۰ بوده!
خلاصه این بچه های با استعداده کلاغ پر گریم شده بودن خفناااا طوری که اگه تام کروز اونجا بود بین اینا نمیشد فهمید تام کروز واقعی کدومه آرنولد واقعی کدومه!خیلی خفنننننننننننننننن
خلاصه رسیدیم سره فیلم برداری که بچه ها دوربینای دیجیتالو در نقاط مختلف کار گذاشتن و مهدی هم که حسابی رفته بود تو جو کار گردانی ، گفت: صدا ، دوربین ، حرکت ، action اقای آرنولد هم شروع کرد به دوییدن خلاصه این دوییدن از ساعته ۷:۳۰ تا ۱۱ ادامه داشت!
هر کی هم رد میشد هی می خواست هر جور شده تو فیلمه اکشنه ما بیفته خلاصه بچه های ما هم چند تا شماره دادن که فکر کنم احتمالا واسه تسته بازیگری بود!
 احسانم یه دوربین بدونه باطری با خودش آورده بود واسه فیلم برداری (این احسان هم یا دوربین بدون باطری میاره یا باطریه بدونه دوربین!).
 نصف شب بود که یه صحنه بود که یه چمدون باید رد و بدل میشد تو همین حین یه ماشینه گشت رد میشد  که دید یه مشت آدم مشکوک دارن با یه چمدون ور میرن خلاصه اولش که فکر میکرد که با یه بانده مخوف طرف شده !منم که آماده بودم تا گرفتنمون بگم همهء اینا یه باندن و خلاصه خوب ببافم بگم همش به خاطره این رفیقای ناباب بوده که من گمراه شدم تا بهم یه چند سالی اعف بخوره !
 کلی طول کشید تا بهشون فهموندیم که اینا همشون دانشجویه دانشگاه آزادی هستن و همش فیلمه و بخاطره اینکه بتونن خرجه زن و بچه رو در بیارن دست به این کار زدن!
بعدشم صحنه آخر فیلم برداری شد و همه رفتیم برسیم به خونه زندگیمون! تا ببینیم بالاخره اسکارها رو امسال میگیرن بچه های کلاغ پر یا نه!
حالا این جالبه ما داریم اسکار میگیریم و زدیم تو این کار های خفن اون وقت اون یکی که نمی خوام بگم کی بود...؟!  دنباله چی هستن و دلشون خوشه که جایزه گرفتن !
تازه چند تا دعوت نامه واسه بازیگرانمون و فیلمبرداران و کارگردانمون امده که به موقعش  متن کاملش رو براتون می خونم !
خیلی خفنیممممممممممممممممممممم!


                                                                        سیخ سیخ السلطنه